آرشیو شماره‌های مجله

آرشیو شماره‌های مجله
لطفا برای دریافت شماره‌های مجله روی عکس کلیک کنید

۱۳۹۲ بهمن ۱۸, جمعه

روز اقلیت‌های جنسی ایران و حرف‌های من!

پرونده ویژه: جمعه سیاه (شماره ششم، تیر و مرداد 92)


مرداد 1389 بود که خبر روز «ملی» اقلیت‌های ایرانی روی وبسایت خبرگزاری‌های داخلی اومد. راستیتش موضوع واسه من زیاد جالب نبود و توجهی بهش نکردم. اون موقع هنوز کاملن با گرایشم کنار نیومده بودم و سعی میکردم به موضوع‌های مربوط به کوییرها بی‌توجه باشم ولی با این حال دیدن این خبر تلنگری به منِ همجنسگرا زد که شاید دارم گام‌هامو اشتباه بر‌می‌دارم. وقتی جایی توی همین کشور یه عده تلاش میکنن صداشون رو به جامعه برسونن، چرا من هنوز با خودم کلنجار میرم. چرا حداقل پویایی و جنب و جوش کوییرهای داخل مرز رو رصد نکنم. 
سال‌های بعد با دیدن دعواهایی که روی تعیین روز»ملی» میشد، حس کردم موضوع حالت خاله‌زنکی به خودش گرفته. توی این سال‌ها من خودم رو پذیرفته بودم. احساس گناه و شرمساری جای خودشون رو به احترام به کرامت انسانیم داده بود. روز مهم زندگیم هم هفدهم ماه می بود، روز جهانی مبارزه با هموفوبیا. دلیلی واسه داشتن روزی نمی دیدم که اینجا اونجا پیشوند «ملی» رو با خودش یدک میکشید. «ملی»؟ یعنی چی؟ یه چیز شبیه خودروی ملی یا کفش ملی! شایدم مثه ملی شدن صنعت نفت!
حرف و حدیث‌هایی که سر تعیین روز اقلیت‌ها شده بود، من رو نسبت به این روز دور میکرد. اینکه یه سری میگفتن اولین روز مرداد و یه سری دیگه اولین جمعه مرداد و الخ. واقعن چه فرقی میکرد. حداقل چه فرقی به حال من همجنسگرا داشت که روزمون جمعه باشه یا شنبه. مهر باشه یا مرداد و... چه فرقی به حال همجنسگرایی که تو روستا و شهرستان و شهر‌های بزرگ زندگی میکرد داشت. مگه نمیگفتن این روز، روز اقلیت‌های ایرانیه. فکر میکردم بهتر نیست جای بحث‌های فرسایشی بی‌فایده و الکی یه کاری انجام بشه که حداقل ماها هم احساس کنیم این روز بیشتر از اینکه حاصل یه دورهمیِ کوچیک کوییرهای پایتخت‌نشین باشه، کمینه‌اش قصد و هدف داره که توی این روز کوییرهای ایران رو به یه فعالیت مشخص دعوت کنه.
حقیقت رژه‌ی پراید کوییرها تو کشورهای آزاد (حداقل کشورهایی که مینیمم امنیت جانی واسه هموها وجود داره) از دید من جدا از جشن و شادی کردن و احساس غرور داشتن، کنار هم قرار گرفتن تن‌های کوییر هست. اینکه این بدن‌ها یک جا جمع بشن، مسیر مشخصی رو طی کنند و احساس همدلانه و حمایتگر نسبت به هم داشته باشند. رژه پراید برای نشون دادن یکپارچگی آدم‌هایی هست که سد انکار و تبعیض رو شکستند (و مدام می شکنند) و با نمایش بدن‌هاشون در مراسمی منظم، حضور و متحد بودن خودشون رو ابتدا به خود و بعد به جامعه نشون میدن. 
ولی آیا روز اقلیت‌های جنسی ایران پتانسیل اجرای یک حضور فیزیکیِ خیابانی رو برای کوییرهای ایرانی داره؟ توانایی دعوت کوییرهای ایرانی به انجام یک فعالیت مشخص و هدفمند خاص رو چی؟ بعد نشستم و کلاه خودم رو قاضی کردم. کدوم آدم عاقلی در فضای کنونی کشور و جامعه‌مون میتونه به سوال اولم پاسخِ آری بده. مسلم هست که تصور یک گی پراید در خیابون‌های کشورمون رویای خیلی دوریه. ولی واسه سوال دومم پاسخ داشتم. البته که میشه در همین فضا هم کوییرها رو به انجام فعالیت‌های سودمند و بی‌خطر دعوت کرد و اینطوری روحیه فعالیت جمعی بین اقلیت‌های جنسی ایجاد بشه و این روز بیشتر معنای «ایرانی» بودن بگیره. 
روز اقلیت‌های جنسی ایران جنب و جوش می‌خواهد
از دعوت واسه انجام فعالیت‌های فرهنگی تا دعوت برای ایجاد ارتباط با قشرهای مختلف جامعه که خیلی از مسائلمون به اونها گره خورده. از ایمیل زدن به مجلات و روزنامه‌ها تا حتی ایجاد دیالوگ با استریت‌های عادی‌ای که در محیط مجازی فعال هستن میتونه مثال‌های خوبی واسه اجرای یک فعالیت گروهی باشه، کنشی که توش هر فرد اقلیتی چه در تهران و مشهد و شیراز و چه در بناب و بندرانزلی والیگودرز میتونه به راحتی درش شرکت کنه و خودش رو در کنار بدن‌های مجازی شده‌ی هم احساس‌هاش در سراسر کشور (و دنیا) احساس کنه. حس انجام دادن یک فعالیت گروهی که اتفاقن هدف خاص و سودمندی رو هم برای جامعه اقلیت ما دنبال میکنه، میتونه بهترین دستاورد روز اقلیت‌های ایرانی در شرایط فعلی کشورمون باشه.
وقتی که داشتم این متن رو برای نشریه اقلیت مینوشتم تصمیم گرفتم در یک فضای آروم و رودررو، چند تا سوال درباره روز اقلیت‌های جنسیِ ایرانی از دوست‌های کوییرم بپرسم تا شاید اینطوری تا حدودی نیاز و خواسته‌های هم احساس‌های دیگه (حداقل برای من) روشن‌تر بشه. 
دوست اول خودش رو یک پسر کوییر معرفی میکنه که یه دهه هفتادیه. در یه روز آفتابی مرداد به دیدنم میاد. روی نیمکت یک پارک میشینیم و من چند تا سوال خودم رو ازش میپرسم:

وقتی که داشتم این متن رو برای نشریه اقلیت مینوشتم تصمیم گرفتم در یک فضای آروم و رودررو، چند تا سوال درباره روز اقلیت‌های جنسیِ ایرانی از دوست‌های کوییرم بپرسم تا شاید اینطوری تا حدودی نیاز و خواسته‌های هم احساس‌های دیگه (حداقل برای من) روشن‌تر بشه. 
دوست اول خودش رو یک پسر کوییر معرفی میکنه که یه دهه هفتادیه. در یه روز آفتابی مرداد به دیدنم میاد. روی نیمکت یک پارک میشینیم و من چند تا سوال خودم رو ازش میپرسم: 

نظرت د‌رباره‌ی روز اقلیت‌های ایرانی چی هست؟
نظر خاصی ندارم. خوبه لازمه که باشه.

امسال روز اقلیت‌های ایرانی چه کاری انجام د‌اد‌ی؟
کار خاصی انجام ندادم. با یکی از دوستای لزبینم رفتیم بیرون و گشتیم. دیگرانی هم قرار بودش که بیان ولی نشدش. 

فکر میکنی بهتره چه فعالیتی د‌ر این روز انجام بشه؟
چاپ بروشور و پخش کردنش بین مردم عادی درباره اینکه همجنسگرایی چیه و روشنگری کردن.

خب روز هفد‌هم ماه می (روز جهانی مبارزه با هموفوبیا) هم همین کار انجام میشه. مگه نه؟
خب آره. ولی هرچی آگاهی بدیم به مردم باز هم کمه.

علاقه‌ای د‌اری د‌ر این روز، تو فعالیت‌های گروهی که خطر چند‌انی ند‌اره مشارکت کنی؟ (مثل ایمیل زد‌ن به روانپزشکان، مراجع تقلید، مجلات، روزنامه‌ها و...)
اگه سازماندهی شده باشه و افراد کاربلدی در راس کار واسه برنامه‌ریزی و سازماندهی این موضوع باشن، چرا که نه.

برای دو گفتگوی دیگه به دیدن دو دوستِ دخترم رفتم و سوال‌های مشابهی رو ازشون پرسیدم. دوست اول خودش رو دختری کوییر معرفی کرد که یه دهه شصتی هست.

میخوام نظرت رو د‌رباره روز اقلیت‌های ایرانی بد‌ونم؟
به نظرم بهتره با روز اقلیت‌های جهانی (روز جهانی مبارزه با هموفوبیا) یکی بشه. چه ربطی داره ایرانی‌ها خودشون رو تافته جدا بافته بدونن.

امسال توی این روز چه کاری کرد‌ی؟
کار خاصی نکردم.

به نظرت بهتره چه فعالیتی د‌ر این روز انجام بشه؟
پخش کردن تراکت و در گروه‌ها (گروه و پیج‌های فیسبوک) و وبلاگ‌های بچه‌های استریت رفتن و آگاهی دادن بهشون. یا از استریت‌های بافهم که دید خوبی نسبت به این موضوع دارن بخوایم که درباره این موضوعات در بلاگ هاشون مطلب بذارن.

علاقه‌ای هم د‌اری که د‌راین روز، د‌ر فعالیت‌های گروهی که خطر زیاد‌ی ند‌اره مشارکت کنی؟ (مثل ایمیل زد‌ن به روانپزشکان، مراجع تقلید، مجلات، روزنامه‌ها و...)
من خودم بصورت فردی، حتی برای یک آدم روحانی ایمیل زدم. با استریت‌های زیادی هم در این باره گفتگو کردم و حاضرم در این روز هم این کار رو انجام بدم. 

حرف آخری هم د‌اری ؟
فقط درک نمیکنم چرا روی تعیین روز،انقدر دعوا هست. ما همه اقلیت هستیم. با این کارهامون خودمون رو اقلیت در اقلیت نکنیم. همه سوار یک کشتی هستیم. مسافرهای یک کشتی هستیم. نباید با دست خودمون شروع به سوراخ کردنش کنیم.

دوست بعدی خودش رو دختری دهه شصتی و بایسکشوال معرفی میکنه. از او هم همین سوالات مشابه رو پرسیدم که به پاسخ‌هاش نگاه میکنیم. 

نظرت رو د‌رباره روز اقلیت‌های ایرانی میگی؟
اگه بتونه به مردم کمک بکنه که بیشتر با ماها آشنا بشن و ما رو درک بکنن، خوبه.

چه کاری انجام د‌اد‌ی امسال واسه روز اقلیت‌ها؟
تا حالا کاری انجام ندادم چون تازه یک ساله که گرایش خودم رو کشف کردم.

علاقه د‌اری که کاری انجام بد‌ی؟
چرا که نه. حرف زدن راحته ولی عمل کردن مهم هست. تا جایی که بتونم عمل میکنم.

به نظرت بهتره چه فعالیت‌هایی د‌ر این روز انجام بشه؟
اینکه به همه بگیم این موضوع بیماری نیست و از موقعی که به دنیا اومدی باهات هست و قابل تغییر نیستش و اینکه کلا یک چیز خدادادی هست.

علاقه د‌اری که د‌ر این روز، د‌ر فعالیت‌های گروهی که خطر زیاد‌ی ند‌اره مشارکت کنی؟ (مثل ایمیل زدن به روانپزشکان، مراجع تقلید، مجلات، روزنامه‌ها و...)
آره دوست دارم. علاقه دارم. 

و حرف من
روز اقلیت‌های جنسی ایران خوب است. خوب است که این روز باشد. که یادمان بیاید که هستیم. که یادشان بیاید ما هم هم‌وطنان‌شان هستیم. دوست، برادر و خواهران‌شان هستیم. ولی آیا سعی شده در این روز فعالیت گروهی‌ای انجام بشه که همه‌ی کوییر‌های ایرانی چه اونکه توی تهران و شیراز واصفهانه و چه اونکه توی بیجار و دهلران و خلخال پشت کامپیوترش نشسته بتونه در یک فرآیند هدفمند شده‌ی گروهی، مشارکت بکنه؟ که هر سال از این روز رو جای رفتن به یک گوشه و پشت به دوربین پرچم رنگین‌کمانی بلند کردن، بیایم بصورت هدفمند همه رو دعوت به یه فعالیت گروهی کنیم.
که لااقل بتونه اینطوری وجه ملی‌تری بگیره که بتونه با شناسایی و پرداختن به مشکلات خاص دگرباش‌هایی که به جبر به دور از کلان‌شهرها افتادن، دغدغه‌هاشون رو از حاشیه به متن بیاره. که یک بار بر فرض مثال گفته بشه روز ملی سال 92 با شعار نامه‌نویسی به روانشناسان و روانپزشکان ایرانی است تا از این طریق همه‌ی کوییرها رو در سراسر ایران با خودش درگیر و همراه کنه و هم تلاشی برای باز کردن باب گفتگو با اعضای دیگر جامعه‌ی ایرانی بشه.
نامه نوشتن به مراجع تقلید از زبان هر فرد و با شیوه‌ی بیان خاص خودش و اینکه دل‌مشغولی و خواسته‌های خودش رو بیان بکنه، در بازه‌ای مشخص در هر سال، میتونه سبب اهمیت دادن به این روز بشه وگرنه صرف گرفتن چند عکس اونم با احتیاط‌های لازمه (که کاملن منطقی هست) دردی رو از جامعه‌ی ما دوا نمیکنه.
بیایم روز اقلیت‌های جنسی ایران رو واقعن ایرانیش کنیم. همه‌ی گی‌ها رو توش درگیر کنیم. جامعه‌ی ما نیاز به شناخت ما داره. تصویر یک همجنسگرا با پرچمی کشیده بر چهره‌اش نه کمکی به شناخت جامعه از ما میکنه (که سبب کاستن مشکلات ما بشه) و نه حتی دردی از دردهای همجنسگراهای این سرزمین دوا میکنه. فقط مثل مُسکنی میمونه که ثانیه‌ای ما رو در رویای یک پراید بزرگ فرو میبره. همین
محمد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر